حلماحلما، تا این لحظه: 12 سال و 18 روز سن داره

*** حلما***

من دیگه بزرگ شدم...

1393/6/20 23:08
نویسنده : مامان
455 بازدید
اشتراک گذاری

ماشالله به نفسم که دیگه بزرگ شده و مامانی بعد از عید دیگه خیلی راحت بود و حلما با مای بی بی خداحافظی کرده بود... روزهای اول برای اینکه حلمای من عادت کنه که هر وقت دستشویی داشت بگه و جایش رو خیس نکنه مامانی حتی نصف شب هم بلندش میکرد و دستشویی میبردش و اینجا معلوم میشه که این مامانی چه حالی داره که نیمه شب داره از حلمای خوابالو عکس میگیره و فیلم میگیره.

حلما دیگه کلی کلمه انگلیسی بلده و دوتا شعر انگلیسی هم بلده اما چند تا شعر فارسی هم بلده که وقتی میخونه دل مامان حسابی ضعف میره...بیشتر اوقات بعداز ظهرها وقتی میرم مهدکودک دنبالش، باید توی حیاط مهد حتما باید سرسره سوار بشه بعدا راه بیفتیم به سمت خونه.

کلا مامانی کارهاش معلوم نیست بعضی روزها وقتی میاییم خونه کلی عکس میگیریم و بازی میکنیم و بعضی روزها حتی نمیرسیم با هم حرف بزنیم... چرا آخه؟؟؟ چه وضعشه؟؟خندونک اینم چند تا عکس از عصرهایی که مامانی حوصله داره و وقتش خالیه...

البته اینجا باید عرض کنم حلما پفیلا خیلی خیلی دوست داره و مامانی هر روز یا بیشتر اوقات ازین پفیلاهای خوشمزه درست میکنه آخه مامانی خودش هم خیلی پفیلا دوست دارهچشمک

.....

اینجا هم عکسهایی از پارک رفتنمون همراه خاله شکوه و خاله وجیهه... این عکسها رو هم جواد جان پسرخاله عزیز زحمتشو کشیده...

حالا نوبت عکس پرسنلی حلماستچشمک بابایی چند وقتی بود که باید برای دفترچه بیمه حلما عکس آماده میکرد اما نمیشد بالاخره موقعیتش پیش اومد تا بابایی یه عکس پرسنلی از حلما بگیره...

فدای چشمات بشم من مامانی...

عکس زیر رو خاله محدثه آماده کرده ازین جهت میذارم که یه جورایی ازش تشکر کنیم.محبت

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به *** حلما*** می باشد