حلماحلما، تا این لحظه: 12 سال و 18 روز سن داره

*** حلما***

سفر یک روزه زیارتی - سیاحتی حلما کوچولو

1391/9/8 12:05
نویسنده : مامان
694 بازدید
اشتراک گذاری

حلمای نازنین مامان سه شنبه همراه مامانی و بابایی به شهر ساوه رفت ... بابایی اونجا کار داشت  به همین خاطر ما هم همراهیش کردیم.... ظهر برای ناهار که رفتیم حلمای مامان توی رستوران دوست پیدا کرد و با خانم صاحب رستوران کلی دوست شد و براش کلی ادا درآورد... تا ساعت 4 ساوه بودیم... وای چی بگم براتون از انارهای خوشمزه... ما هم یکم انار خریدیم.... حیف که دخمل مامانی نمیتونه بخوره...

از ساوه حرکت کردیم به سمت شهر قم حلمای نازنین برای اولین بار بود به زیارت حضرت معصومه میرفت... ناناز مامان همراه بابایی به زیارت رفت... دست بابایی درد نکنه...

از اونجا به سمت جمکران حرکت کردیم .... واقعا این قسمت از سفرمون خیلی معنوی بودو فضای خیلی عالی داشت کلی هم اونجا دعا کردیم باز حلمای مامان همراه بابایی بود ...

سفر خیلی عالی بود درسته مدتش کم بود یکم خستگی همراه داشت اما خیلی پر بار بود مرسی بابایی....

حالا میخوام از کارهایی که حلمای مامان انجام میده بگم....حلمای مامان دیگه هفت ماهشه خدا حفظت کنه عسلم.

ناناز مامان اولین کلمه ای رو که یاد گرفته و میگه کلمه (دَ دَ) هست ... تا کسی لباس می پوشه میخواد بره بیرون دستشو دراز می کنه سمتش و میگه دَ دَ دَ دَ...

جیگر مامان یه کار دیگه که انجام میده اینه که وقتی میگیم کله بزن با سرش میاد سمتمون... قربونت برم الهی ... نفس من یواش یواش داره تلاش میکنه که چهار دست و پا بره زانو هاشو میاره بالا اما زودی خسته میشه

عسل مامان همه لحظات با تو بودن برای من و بابایی شیرینه...

عاشقتم یکی یه دونه مامان...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله شقايق
13 آذر 91 22:28
زيارت قبول عروسك خوشگل
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به *** حلما*** می باشد